بهترین لغتی که میتواند فرآیند مربوط به مدیریت بهبود کسبوکار(BPI) را توصیف کند، واژه "تغییر" است. BPI رویکردی نظاممند است که هدف آن، کمک به سازمانهاست تا بتوانند با تکیه بر عوامل اشاره شده در زیر، تغییراتی چشمگیر در زمینه چگونگی انجام کسب و کار خود ایجاد کنند.
-تعریف مجدد اهداف استراتژیک
-همراستا سازی فرآیندها با این اهداف و تعیین روندهای بازار
-بهینهسازی خدماتی که برای مشتریان یا ذینفعان ارائه میشود
اصول متعددی در ارتباط با بهبود فرآیند کسبوکار وجود دارد که چند مورد از آنها در ادامه آورده شده است:
-همراستا سازی مناسب اهداف کسبوکار: اگر فرآیندها منعکسکننده اهداف کسبوکار شرکت نیستند، باید تغییراتی در سیستم به وجود آورد.
-ارزش مشتری: بالا بردن ارزش مشتری را میتوان با اعمال تغییراتی در فرآیندها محقق ساخت و با تکیه بر این اقدامات به نتایج مطلوبتر دست یافت. رضایت مشتری، کلیدی است برای رشد و توسعه کسبوکار.
-تشکیل مالکیت کسبوکار: وظیفه بزرگ سنجش عملکرد و اعمال تغییر در فرآیندهای کسبوکار، به افرادی خاص وابسته است که به آنها صاحبان فرآیند نیز گفته میشود. وظیفه این افراد، پذیرفتن مسئولیت و هدایت تصمیمگیریهای سخت و همچنین تأمین و تضمین استراتژیهای بهینهسازی فرآیندهاست.
-ساخت نقاط کنترل: برای این که مشخص شود که فرآیندها واقعاً با اهداف کسبوکار شرکت همراستا هستند، وجود مجموعهای از استانداردها -که با نام معیار سنجش (Benchmark) هم شناخته میشوند- ضروری است. این نقاط کنترل باید واقعبینانه و قابل دستیابی باشند و البته در عین حال بتوان همزمان با پیشرفت پروژه، تغییرات مناسب استراتژیک را اعمال کرد.
بهبود فرآیند کسبوکار، نقش بزرگی در تولید محصولات و خدمات مبتکرانه ایفا میکند که همه اینها به منظور رضایتمندی کامل مشتری است. اما باید در نظر داشت که تغییرات باید به طور مستمر اعمال شوند.
حتی سیستمهایی که به بهترین نحو مدیریت میشوند هم ممکن است به مرور زمان با خطا مواجه شوند." فرآیند نوآوری" باید همیشه در رأس لیست اولویتهای یک کسبوکار باشد.
منبع: پایگاه دانش BPM رایورز